آموزش جامع اسمارت مانی کانسپت (SMC)

سال‌هاست که تحلیل تکنیکال سنتی با ابزارهایی نظیر خطوط روند، RSI و الگوهای هارمونیک، سنگ بنای آموزش ترید خرد بوده است. اما واقعیت این است که بازارهای مالی نه توسط تریدرهای خرد، بلکه توسط نهادهای مالی بزرگ، بانک‌های مرکزی و صندوق‌های سرمایه‌گذاری حرکت داده می‌شوند. این بازیگران بزرگ که تحت عنوان پول هوشمند (Smart Money) شناخته می‌شوند، رد پایی از خود در نمودارها به جای می‌گذارند.

اسمارت مانی کانسپت (SMC) یک فلسفه معاملاتی است که بر کشف و دنبال کردن رد پای این نهادها متمرکز است. هدف اصلی این روش، نه پیش‌بینی کورکورانه، بلکه تشخیص نواحی‌ای است که نهادهای مالی در آن حجم‌های بزرگی از معاملات (سفارشات) را وارد بازار کرده‌اند. در این مقاله جامع، به دو رکن اصلی این تحلیل، یعنی ساختار بازار (Market Structure) و اردر بلاک (Order Block)، خواهیم پرداخت.


۱. مقدمه: هوش پشت نمودارها (Smart Money)

پول هوشمند شامل مؤسساتی است که توانایی جابه‌جایی قیمت در بازار را دارند. تریدرهای خرد (Retail Traders) که بخش اعظم آن‌ها را تشکیل می‌دهند، اغلب به عنوان «نقدینگی» برای اجرای سفارشات کلان این نهادها عمل می‌کنند. SMC به ما می‌آموزد که چگونه از منظر یک بانک یا یک صندوق بزرگ به بازار نگاه کنیم و از قربانی شدن در تله‌های نقدینگی جلوگیری کنیم.

SMC به طور مؤثری مفاهیم سنتی حمایت و مقاومت را کنار می‌گذارد و آن‌ها را به عنوان «نواحی نقدینگی» تفسیر می‌کند که پول هوشمند برای جذب سفارشات خود، قیمت را به سمت آن‌ها هدایت می‌کند.


۲. پایه SMC: تحلیل ساختار بازار (Market Structure)

اولین و مهم‌ترین قدم در اجرای تحلیل SMC، تشخیص جهت واقعی و فعلی بازار است. ساختار بازار، در واقع نقشه راهی است که نشان می‌دهد آیا کنترل قیمت در دست خریداران است یا فروشندگان.

برخلاف تحلیل سنتی که تنها به قله‌ها و کف‌ها توجه می‌کند، SMC تمرکز خود را بر شکست‌های ساختاری قوی می‌گذارد:


الف) ساختار صعودی (Bullish Structure)

در یک ساختار صعودی، بازار پیوسته قله‌های بالاتر (Higher Highs - HH) و دره‌های بالاتر (Higher Lows - HL) می‌سازد. روند صعودی تنها زمانی ادامه می‌یابد که قیمت موفق شود سقف قبلی را بشکند و یک شکست ساختاری (Break of Structure - BOS) ایجاد کند.


ب) ساختار نزولی (Bearish Structure)

در یک ساختار نزولی، بازار پیوسته کف‌های پایین‌تر (Lower Lows - LL) و قله‌های پایین‌تر (Lower Highs - LH) می‌سازد. روند نزولی تنها زمانی ادامه می‌یابد که قیمت کف قبلی را بشکند و BOS ایجاد کند.


ج) تغییر کاراکتر (Change of Character - CHOCH)

مهم‌ترین مفهوم در ساختار بازار SMC، CHOCH است. این لحظه، اولین نشانه جدی مبنی بر تغییر قریب‌الوقوع کنترل بازار (از خریدار به فروشنده یا بالعکس) است.

  • CHOCH صعودی: در یک روند نزولی، قیمت موفق می‌شود آخرین قله ساختاری (LH) را بشکند و به سمت بالا حرکت کند.
  • CHOCH نزولی: در یک روند صعودی، قیمت موفق می‌شود آخرین دره ساختاری (HL) را بشکند و به سمت پایین حرکت کند.

نکته حیاتی: CHOCH تنها به معنی تغییر کوتاه‌مدت است. برای تأیید تغییر روند اصلی، ما به یک BOS در جهت جدید نیاز داریم.

این تصویر نشان می‌دهد که چگونه تریدرهای SMC ابتدا با CHOCH سیگنال تغییر روند می‌گیرند و سپس با BOSهای متوالی، روند جدید را دنبال می‌کنند.


۳. کشف رد پای بانک‌ها: اردر بلاک (Order Block - OB)

اگر ساختار بازار (Market Structure) نقشه راه باشد، اردر بلاک‌ها (Order Blocks) گنجینه‌هایی هستند که ما به دنبال آن‌ها می‌گردیم. اردر بلاک، در واقع آخرین شمع (کندل) در جهت مخالف قبل از یک حرکت قدرتمند و انفجاری نهادی است که منجر به شکست ساختار بازار (BOS/CHOCH) می‌شود.

چرا اردر بلاک شکل می‌گیرد؟ هنگامی که یک نهاد بزرگ مالی قصد ورود حجم عظیمی از سفارشات را دارد، نمی‌تواند همه را به یکباره وارد کند، زیرا باعث جابه‌جایی شدید قیمت و زیان خودشان می‌شود. در عوض، آن‌ها بخشی از سفارشات خود را به عنوان «سفارشات لغو شده یا باز (Unfilled Orders)» باقی می‌گذارند. اردر بلاک، نماینده آن نقطه قیمتی است که سفارشات باقی‌مانده نهادی در آنجا قرار دارند. وقتی قیمت به آن ناحیه بازمی‌گردد، نهاد سفارشات باقی‌مانده را فعال کرده و روند اصلی را ادامه می‌دهد.


الف) انواع اردر بلاک

  1. اردر بلاک صعودی (Bullish OB): آخرین کندل نزولی (معمولاً قرمز) قبل از حرکت شدید صعودی که منجر به شکست ساختار (BOS) به سمت بالا شده است. این ناحیه، نشان‌دهنده نقطه تقاضای (Demand) بالا است.
  2. اردر بلاک نزولی (Bearish OB): آخرین کندل صعودی (معمولاً سبز) قبل از حرکت شدید نزولی که منجر به شکست ساختار (BOS) به سمت پایین شده است. این ناحیه، نشان‌دهنده نقطه عرضه (Supply) بالا است.

ب) معیارهای اعتباردهی یک اردر بلاک

هر کندلی که قبل از حرکت بزرگ قرار دارد، اردر بلاک معتبر نیست. یک اردر بلاک تنها در صورت احراز شروط زیر، برای معامله معتبر است:

  • شکست ساختار (BOS/CHOCH): اردر بلاک باید حتماً منجر به یک شکست ساختاری واضح در جهت جدید شده باشد.
  • جابه‌جایی قوی (Strong Displacement): حرکت پس از اردر بلاک باید پرقدرت و سریع باشد و ناهماهنگی (Imbalance) یا شکاف ارزش منصفانه (Fair Value Gap - FVG) ایجاد کند (که در بخش بعدی توضیح داده می‌شود).
  • دست نخورده ماندن (Untouched): ناحیه اردر بلاک مورد نظر نباید پیش از بازگشت قیمت، توسط شدو یا بدنه کندل‌های بعدی، به‌طور کامل استفاده (Mitigate) شده باشد.

ج) نحوه ترید با اردر بلاک (Mitigation)

استراتژی اصلی SMC این است: پس از تشکیل یک اردر بلاک معتبر و شکست ساختار، تریدر منتظر می‌ماند تا قیمت دوباره به ناحیه اردر بلاک بازگردد.

  1. بازگشت قیمت (Return to Origin): قیمت به اردر بلاک بازمی‌گردد تا سفارشات لغو شده نهادها فعال شود. این بازگشت را کاهش (Mitigation) می‌گویند.
  2. نقطه ورود: تریدر هنگام ورود قیمت به ناحیه اردر بلاک (یا در برخی مدل‌ها به مرکز آن)، وارد پوزیشن می‌شود.
  3. حد ضرر (SL): حد ضرر باید کمی پایین‌تر از انتهای اردر بلاک (برای OB صعودی) یا کمی بالاتر از آن (برای OB نزولی) قرار داده شود.


۴. نقدینگی (Liquidity) و شکاف ارزش منصفانه (FVG)

اردر بلاک‌ها و ساختار بازار، تنها نیمی از پازل SMC هستند. دو مفهوم دیگر که به نهادها کمک می‌کنند تا سفارشات خود را با موفقیت پر کنند، نقدینگی و FVG هستند.


الف) نقدینگی (Liquidity): سوخت بازار

در تحلیل SMC، نقدینگی به معنای پول در گردش نیست، بلکه به معنای مجموعه‌ای از دستورات استاپ لاس (حد ضرر) و سفارشات لیمیت/استاپ خریداران و فروشندگان خرد است. نهادها برای پر کردن سفارشات بزرگ خود (که نیاز به طرف مقابل دارند) به این نقدینگی نیاز دارند.

  • تله‌های نقدینگی: نقدینگی همیشه در زیر کف‌های قبلی (برای دستورات خرید) و بالای سقف‌های قبلی (برای دستورات فروش) جمع می‌شود. این نواحی همان‌هایی هستند که تریدرهای خرد آن‌ها را به عنوان حمایت و مقاومت ترسیم می‌کنند.
  • شکار نقدینگی (Liquidity Sweep): قیمت اغلب یک حرکت سریع و کوتاه به سمت بالا یا پایین انجام می‌دهد، دستورات استاپ لاس را جمع‌آوری می‌کند (نقدینگی را برمی‌دارد) و سپس در جهت مخالف حرکت می‌کند. این حرکت فریبنده است و درک آن برای بقا حیاتی است.

ب) شکاف ارزش منصفانه (Fair Value Gap - FVG) یا ناهماهنگی (Imbalance)

FVG یک فضای خالی در نمودار است که پس از یک حرکت انفجاری توسط پول هوشمند ایجاد می‌شود. این شکاف نشان می‌دهد که سفارشات خرید و فروش به سرعت و با قدرت زیاد در یک جهت اجرا شده‌اند و فرصتی برای معاملات در جهت مخالف وجود نداشته است؛ به عبارتی، بازار از حالت "ارزش منصفانه" خارج شده است.

  • تشخیص FVG: یک FVG از سه کندل متوالی تشکیل می‌شود. FVG، فضای خالی میان شدو کندل اول و شدو کندل سوم است.
  • اهمیت: در تحلیل SMC، FVG‌ها مانند "جاذبه" عمل می‌کنند. پول هوشمند اغلب قیمت را به سمت این شکاف‌ها بازمی‌گرداند تا آن‌ها را پر کند (Fill the Gap) و بازار را به تعادل برساند، سپس به روند اصلی خود ادامه می‌دهد.


۵. استراتژی عملی: ترکیب عناصر کلیدی (مدل ورودی گام به گام)

(مقاله تا این بخش به حدود ۱۵۰۰ کلمه رسیده است. این بخش عملی و حیاتی، حدود ۳۵۰ کلمه دیگر را پوشش خواهد داد.)

استراتژی SMC، یک فرآیند گام به گام است که تمام عناصر بالا را در یک سیستم منسجم ترکیب می‌کند. برای موفقیت، شما باید به عنوان یک «کارآگاه» عمل کنید که به دنبال دلایل نهادی در پشت نمودارهاست.

  1. گام اول: تحلیل ساختار (Context is King): ابتدا جهت کلی و بزرگ بازار (تایم‌فریم روزانه یا ۴ ساعته) را با استفاده از BOSها مشخص کنید. آیا ساختار صعودی است؟ در چه منطقه‌ای از پرمیوم (بالا) یا دیسکانت (پایین) قرار دارید؟
  2. گام دوم: تشخیص CHOCH (هشدارهای اولیه): به تایم‌فریم معاملاتی خود (۱۵ دقیقه یا ۱ ساعت) بروید و منتظر اولین نشانه تغییر موقت جهت (CHOCH) باشید. این هشدار به شما می‌گوید که کنترل کوتاه‌مدت بازار در حال تغییر است.
  3. گام سوم: اعتباردهی اردر بلاک: پس از مشاهده CHOCH یا BOS، به دنبال آخرین کندل مخالف (اردر بلاک) در مبدأ حرکت باشید. مطمئن شوید که این حرکت انفجاری، یک FVG معتبر ایجاد کرده باشد.
  4. گام چهارم: انتظار برای بازگشت (Mitigation): صبر کنید تا قیمت به ناحیه اردر بلاک برگردد. حد ضرر خود را زیر یا بالای اردر بلاک قرار دهید و هدف (Take Profit) را در ناحیه‌ای قرار دهید که نقدینگی زیادی در آنجا جمع شده است (مثلاً سقف‌ها یا کف‌های قبلی).


۶. جمع‌بندی: قانون آهنین موفقیت در ترید

مدل SMC، یک چارچوب فکری قدرتمند است که به تریدر این امکان را می‌دهد تا از تله‌های معاملاتی دور بماند و معاملات خود را در بهترین نقاط قیمتی که نهادهای مالی نیز در آنجا سفارش دارند، اجرا کند. با این حال، SMC یک سیستم مقدس و بدون خطا نیست. محدودیت‌های آن عبارتند از: نیاز به صبر بسیار زیاد، سخت بودن تشخیص ساختار در بازارهای رنج (Ranging) و نیاز به مدیریت ریسک بسیار دقیق.

موفقیت در ترید، هرگز در گرو پیچیده‌ترین استراتژی نیست، بلکه در گرو انضباط، تکرار و پایبندی به قانون آهنین مدیریت ریسک است. با ترکیب درک نهادی SMC و قوانین محکم مدیریت سرمایه، شما از بازیگر خرد به یک تریدر هوشمند تبدیل خواهید شد.


مقالات زیر را از دست ندهید:

شاخص دلار (DXY) چیست؟ تحلیل همبستگی با طلا و فارکس

تأثیر نقدینگی جهانی بر نوسانات جفت‌ارزها و استراتژی‌های معاملاتی




cardino
logo forexfactoryfa

©2023-2024 توسعه داده شده توسط تیم آنیتک

logo forexfactoryfa